شعر معاصر

ساخت وبلاگ
زیباترین حرفت را بگو شکنجه ی پنهان ِ سکوت ات را آشکاره کن و هراس مدار از آنکه بگویند ترانه یی بی هوده می خوانید . ــ چرا که ترانه ی ما ترانه ی بی هوده گی نیست چرا که عشق حرفی بیهوده نیست .   حتی بگذار آفتاب نیز بر نیاید به خاطر ِ فردای ما اگر بر ماش منتی ست ؛ چرا که عشق خود فرداست خود همیشه است .   "احمد شاملو" شعر معاصر...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر معاصر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnimaeihac بازدید : 271 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 19:59

تو كه نیستی

شاعری چنگی به دل نمی زند

شعر هیچ فرقی با گلدان لب پنجره ندارد

در این گلدان سال ها است

به خاطر تو

فقط یاس سبز می شود

اما عطرش که می پیچد

در خاطر من

فقط خیال و خاطره

شعر معاصر...
ما را در سایت شعر معاصر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnimaeihac بازدید : 411 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 19:59

خانه‌ام ابري است يکسره روي زمين ابري ست با آن.   از فراز گردنه خرد و خراب و مست باد مي‌پيچد. يکسره دنيا خراب از اوست و حواس من! آي ني‌زن که ترا آواي ني برده‌ست دور از ره کجايي! ... شعر معاصر...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر معاصر دنبال می کنید

برچسب : نی زن شعر, نویسنده : bnimaeihac بازدید : 190 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 19:59

از ‏همه‌‏ی جهان اقاقیا می‌ریزد پس عطر اقاقیا کجاست که ما خویش را گم می‌کنیم به فواره‏‌هایی که از گُل سرخ می‌‏روید خیره شویم زن تا بامدادی دیگر در خواب است قصدش از این همه خواب ادامه‏‌ی ما خواهد بود که باید از مرگ و نیستی بگریزیم چه دلیلی داشت که ما از خانه به کوچه برویم و ساعت مرگ شیرفروشان را در آفتاب صبحگاهی بدانیم بیا برای تو بگویم نیستی رخ می‌دهد و باید صبور و قانع مرگ را در ابتدای هفته بپذیریم دو سه گل را باید پرپر کرد تا جسارت پیدا کنیم که بهار را در فنجان چای غرق کنیم. شعر معاصر...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر معاصر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnimaeihac بازدید : 300 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 19:59

دف را بزن! بزن! كه دفيدن به زير ماه در اين نيمه شب، شب دفماهها فرياد فاتحانه ي ارواحِ هايهاي و هلهله در تندري ست كه ميآيد آري، بِدف! تلالوِ فرياد در حوادث شيرين، دفيدني ست كهميخواهد فرهاد دف را بِدف! كه تندرِ آينده از حقيقت آن دايره، دميده، دمان استو نيز دمان تر باد! دف در دفِ تنيده و، مه در مهِ رميده، خدا را بِدف! به دف روحِ آسمان، به دف روحِ من بِدف! شب، بعد از اين سكوت نخواهد ديد من، بعد از اين شب توفاني تا صد هزار سال نخواهم خفت شب را بِدف! دفيدنِ صدها هزار دف! مهتاب را با روح من بِدف! دف خود را رها نكن، تو را به لذت اين لحظهميدهم قسم، دفِ خود را رهانكن!   ا شعر معاصر...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر معاصر دنبال می کنید

برچسب : دف رضا براهنی,شعر دف رضا براهنی,شعر دف دکتر رضا براهنی, نویسنده : bnimaeihac بازدید : 425 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 19:59

اینجا باران سال ها است

فقط یک انتظار سالیانه بیهوده است

هیچ فالگیری چیزی از سرنوشت مبهم باران نمی داند

با این همه

کویر

فقط تكرار قصه ی تکراری شن های روان نیست

عقرب

عقربه های خیال است

با طعم خاک

کویر

باغ معلقی است

در همسایگی ستاره ها

که هنوز هر سبیده

فرشته ها لال می شوند

از شکوه این همه زیبایی

و شب از هراس این همه تنهایی

شعر معاصر...
ما را در سایت شعر معاصر دنبال می کنید

برچسب : شرکت احسان کویر بافق, نویسنده : bnimaeihac بازدید : 357 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 19:59